فریاد بیصدا

دلم گرفته بود اصن بغض بدی تو گلوم گیر کرده بود دنبال بهونه بودم اومد تو اتاق لات بازی دراورد زدم زد زد زد بغلش کردم که آروم  بگیره گفتم ببخشید و زدم زیر گریه باورش نشد دارم راستی راستی گریه میکنم بلند بلند میخندید ناراحت میشه میخنده باید جدی باشه میخنده دردش میاد میخنده شاده میخنده همش میخنده چند دقیقه بغلش کردم سرمو گذاشتم روشونش گریه کردم تا خالی شدم امشب حس کردم چقد بزرگ شده :)

خدایا ما دوتا دیوونرو از هم نگیر ...

فریاد بیصدا...

لعنتی ترین کسی که تو زندگی هر آدمی میتونه وجود داشته باشه کسیه که میدونه حرفهاشو نزده از تو نگاش از بری ...  

فریاد بیصدا...

این خانمِ که فامیلش مودی ِیعنی همیشه مودی ِ یه روز خوبه یه روز بده ؟!

یا مثلا اگه من فامیلیم سوتی بود همیشه باید سوتی میدادم یا سوت میزدم ؟! 

فریاد بیصدا...

میان اینهمه 

من و ما 

چرا 

جای یک 

تو 

خالیست ؟!

فریاد بیصدا...

کاش چون پاییز بودمکاش چون پاییز بودمکاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم.برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,آفتاب دیدگانم سرد می شد,آسمان سینه ام پر درد می شدناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زداشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد. وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانیدر کنارم قلب عاشق شعله می زد,در شرار آتش دردی نهانی.نغمه ی من ...همچو آواری نسیم پر شکستهعطر غم می ریخت بر دلهای خسته پیش رویم : چهره تلخ زمستان جوانیپشت سر : آشوب تابستان عشقی ناگهانیسینه ام : منزلگه اندوه و درد و بد گمانی.کاش چون پاییز بودمکاش چون پاییز بودم #فروغ_فرخزاد فریاد بیصدا...ادامه مطلب

شب های سرد را هیچ ژاکتی نمی فهمد
دستان یخ کرده ام اما چرا.
گونه های خیس را هیچ دستمال کاغذی نمی فهمد
بالش خیسم اما چرا.
گوشی تلفن چه می فهمد برای چه بوسیده میشود
کفش هایم چه می فهمد چرا یک کوچه ی خاص را هر روز قدم می زنم
و مادرم نمی داند چرا هر روزی که می گذرد، سال ها شکسته تر میشوم
و تو هم حتما نمی دانستی جرم قتل عمد را وقتی که می گفتم بی تو می میرم..

#صادق_اسماعیلی_الوند

فریاد بیصدا...

بدترین شبا این شبان و بدترین روزا روزایین که شباش این شبان شب که نه جهنمه هیولاس دیو دوسره با چنگالاش میخوره آدمو .
از وقتی که دوباره حس کردم تنها شدم حالم بده ،تنهایی یعنی حبس ! محبوس باشی میون زمین و هوا هیشکی نباشه که باهاش چهار تا کلمه حرف راحت بزنی و اون راحت گوش بده و خسته نشه منی که عادت دارم صبح تا چرت و پرت بگم این تنهایی برام سنگین و سنگین تر داره میشه نمیدونم خدا داره تنبیهم میکنه یا امتحان ...

فریاد بیصدا...

بدترین قسمت سریال زندگیت اونجایی که میبینی هیچ کس به اندازه اون نمیفهمتت حالتو ، نگاهتو ، حتی وقتی یجات درد میگیره اون میفهمه و توام  همینطور برای اون ولی اونقدر از هم دورید که هنوز هم نمیدونی واقعا برات وجود داره ؟!

فریاد بیصدا...